حنانه نفس مامان

شیطونی های حنانه

از دیروز  شروع کردی به غلت زدن  هر جای خونه که باشی خودتو به مبل میرسونی تا روکش مبل رو بکشی     وقتی ی چیزی دستت باشه ازت بگیرم کلی جیغ میکشی وگریه میکنی تا بغلت نکنم آروم نمیشی ...
3 آذر 1393

این روزا

این روزا شیشه که برات میارم خودت دوتا دستاتو میاری جلو ومیگیری. منم کنارت میشینم و نگامو از دستات و چشمات بر نمی دارم ، شیرین من.   ...
1 آذر 1393

همایش شیرخوارگان

عزیز دلم برای روز شیرخوارگان حضرت علی اصغر(ع)  با بابایی از چند روز پیش رفتیم وبرات لباس گرفتیم که تو مراسم شرکت کنیم، ولی متاسفانه قسمت نبود . ولی تو خونه  با لباست چند تا عکس برات گرفتم ، ا   ...
1 آذر 1393
1